- جعفر یوسفی تبادکان
- جمعه ۳۱ ارديبهشت ۹۵
- ۱۳:۴۸
فدای تو ...
غصه ی من ، غمای تو ...
سلامی از دلی خراب ...
سلامی از دلی ویران، در گوشه ی صحنی آباد...
دل اگر دل باشد ، صاحبش جز تو کسی نیست...
دل اگر دل باشد ، کلید قفل درش دست کسی نیست ...
دل اگر بندِ تو باشد ، دگر آزاده ی کَس نیست ...
دل اگر بهر تو باشد ، دگر این راه و رهَش نیست ...
گفته اند عبدی ، صباحاً و مساءً عبودیت میکرد و دیدن رویت را آرزو ...
اما شما به دیدار کفاشی رفتید که در کنج ویرانه ای کار خلق الله روبراه میکرد ...
اما دلش برای شما بود...
وصال شما با چله حاصل نشود...
دل اگر دل باشد ، شما خود، به زیارتش می آیید...
یا محمدُ یا علی...
یا علیُ یا محمد ...
اکفیانی ... فانکما کافیان
وانصرانی .... فانکما ناصران
العجل العجل، یاصاحب الزمان